میخواهم من آخرین نفر باشم که از من پذیرایی میکنی (جدای از اینکه اگر کم اومد برای پذیرایی)
میخواهم پشقابمان جدا باشد(نه آن که سوسول بازی بدانم) میترسم از دل شکسته ای از آهییی از نگاهی
عشقمان در دل باشد
وقتی دونفره هستیم قاشق دَهانی ات را از دهانم پر کنم
فرزندانمان را طوری پرورش دهیم که با این موضوع راحت باشند نه اینکه راحت باشیم نه، بدلیل ... (و خودم همچنان به پرورش نیازمندم)
برچسب : نویسنده : mmiiiimmm بازدید : 179