چرندیات ذهن بیمارم

ساخت وبلاگ
از تو خواستم پناهم باشی  مرکز نور و دیده ام باشی

از تو خواستم مرا بدرّانی         در خودت ببلعانی

از تو خواستم شوی نور دو عین    عین مرکز ثقل 

از تو خواستم مرا تکه کنی      بر خودت وصله کنی

از تو خواستم خودت باشی عالمم    در جلال و جبروتت، کاملم(کاملِ من)

از تو خواستم نکته بندازی درست     از هر آنچه هست بندازی درشت

از تو مدیونم که راه را بیراهه ای      از کلوخی سخت، کوهی سازه ای

از تو مدیونم که اندر این فریب       جرم بر بیچاره چون من می نهی

ای دل سرکش مکن با من بد آ       چون که مسکینم در این ورطه بیا

+ نوشته شده در  ساعت ۱۲:۳۳ ق.ظ  توسط میم مثل مانی  | 
حس تنفر...
ما را در سایت حس تنفر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmiiiimmm بازدید : 101 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1396 ساعت: 15:05