از تو خواستم مرا بدرّانی در خودت ببلعانی
از تو خواستم شوی نور دو عین عین مرکز ثقل
از تو خواستم مرا تکه کنی بر خودت وصله کنی
از تو خواستم خودت باشی عالمم در جلال و جبروتت، کاملم(کاملِ من)
از تو خواستم نکته بندازی درست از هر آنچه هست بندازی درشت
از تو مدیونم که راه را بیراهه ای از کلوخی سخت، کوهی سازه ای
از تو مدیونم که اندر این فریب جرم بر بیچاره چون من می نهی
ای دل سرکش مکن با من بد آ چون که مسکینم در این ورطه بیا
برچسب : نویسنده : mmiiiimmm بازدید : 101